تاریخ : یکشنبه 91/4/11
بررسی استراتژیهای اصلاحطلبان برای انتخابات ریاست جمهوری 92؛
مشارکت یا رقابت، مسئله این است...
این روزها انتخابات ریاست جمهوری سال 92 یکی از نقاط تلاقی افکار تمامی گروههای سیاسی کشور است، در این شرایط استراتژی واقعی اصلاحطلبان چیست؟ شرکت در انتخابات برای مشارکت یا شرکت برای رقابت؟!
گروه سیاسی برهان/ پیمان فراهانی؛ در فاصلهی کمتر از یک سال تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، تمامی گروهها و افراد سیاسی کشور به تکاپو برای تصاحب کرسی ریاست قوهی مجریه افتادهاند؛ البته سالهای آخر منتهی به انتخابات ریاست جمهوری – به خصوص اگر پس از دورههای 8 ساله باشد - همیشه همین گونه بوده است.
با توجه به نبود احزاب مشخص در ایران، گروهها و جریانهای سیاسی کشور زنده بودن خود را در گرو رسیدن به قدرت میبینند؛ از طرفی تاریخ نشان داده است ریاست جمهوری تنها در یک فرد خلاصه نمیشود بلکه این احزاب و جریانها هستند که با تکیهی این فرد بر کرسی ریاست جمهوری قدرت مییابند، از این رو فعالیت صد چندان جریانها برای رسیدن به قدرت امری طبیعی خواهد بود.
با توجه به نبود احزاب مشخص در ایران، گروهها و جریانهای سیاسی کشور زنده بودن خود را در گرو رسیدن به قدرت میبینند؛ از طرفی تاریخ نشان داده است ریاست جمهوری تنها در یک فرد خلاصه نمیشود بلکه این احزاب و جریانها هستند که با تکیهی این فرد بر کرسی ریاست جمهوری قدرت مییابند، از این رو فعالیت صد چندان جریانها برای رسیدن به قدرت امری طبیعی خواهد بود.
شاید بهترین وصف از قدرت سیاسی رئیسجمهور را «احمدینژاد» – رئیس جمهور فعلی کشورمان- در دیدار با نمایندگان مجلس نهم گفته باشد: «آیا برای من و شمایی که اینجا نشستهایم بالاتر از ریاستجمهوری مقامی هم هست؟ رئیس مجلس هم اگر بشویم، باز به اندازهی ریاستجمهوری نیستیم. زیرا رئیسجمهور بعد از مقام معظم رهبری بالاترین مقام رسمی کشور است.»![1]
در حال حاضر فضای سیاسی کشور بیانگر آن است که اصلاحطلبان بیش از همه به انتخابات ریاستجمهوری 92 میاندیشند، البته این ادعایی نیست که با رصد یک ماه اخیر رسانههای وابسته به این جریان بیان شود بلکه نگارنده معتقد است آنها بسیار قبلتر از آنکه خاتمی رأی خود را در صندوق انتخابات مجلس نهم شورای اسلامی بیندازد به این مسئله فکر میکردند. شاید آن زمانی که هفتهنامهی «شهروند امروز» تیر ماه 86 در پروندهای مفصل از سکوت 20 سالهی «میرحسین موسوی» گفت و عکس او را همراه با تیتر «شهید زنده» بر روی جلد این مجله چاپ کرد، هیچ کس فکر نمیکرد اصلاحطلبان به شکستن سکوت موسوی در 2 سال بعد، یعنی انتخابات ریاستجمهوری دهم، اندیشیده باشند.
کمتر از یک سال تا انتخابات ریاستجمهوری آینده زمان باقی است، اصلاحطلبان پس از ماجراهای سال 88 و تحریم انتخابات مجلس نهم، به این نقطه رسیدهاند که تضمین آیندهی سیاسی خود را در گرو شرکت در انتخابات ریاستجمهوری آینده ببینند. اصلاحطلبان خوب میدانند که بازگشت آنها باید با عذرخواهی از نظام و مردم - به خاطر عملکرد چند سال اخیر خود - همراه باشد، با این حال آنها به دنبال فرار از این موضوع بوده و درصددند اینطور القا کنند که نظام به حضورشان در انتخابات آینده نیاز دارد!
نقش جریان اصلاحطلب در راهاندازی و رهبری فتنهی 88 بر همگان روشن است و نیازی به توضیح آن نیست، با این حال بخشی از این جریان با عذرخواهی میتوانند به نظام بازگشته و فعالیتهای سیاسی خود را از سر گیرند. اما اعضای این گروه سیاسی امروز استراتژی «نفی دیگران و نقد وضعیت موجود» را در دستور کار خود قرار دادهاند تا با این کار ضمن فرار رو به جلو، مسئلهی عذرخواهی از نظام و مردم را به انزوا بکشانند و از ذهنها دور کنند! در این راستا انتشار انتقادهای شدید معیشتی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی افراد اصلاحطلب در یک ماه گذشته نشان از تلاش برای پیاده سازی هرچه بیشتر این استراتژی دارد؛ این استراتژی به صورت رسمی در دیدار «محمد خاتمی» و «عبدالله نوری» کلید خورد.
اصلاحطلبان امروز استراتژی «نفی دیگران و نقد وضعیت موجود» را در دستور کار خود قرار دادهاند تا با این کار ضمن فرار رو به جلو، مسئلهی عذرخواهی از نظام و مردم را به انزوا بکشانند و از ذهنها دور کنند! در این راستا انتشار انتقادهای شدید معیشتی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی افراد اصلاحطلب در یک ماه گذشته نشان از تلاش برای پیاده سازی هرچه بیشتر این استراتژی دارد.
در این دیدار خاتمی و نوری نقد و بررسی نابسامانیهای امروز ایران و نیز راههای برون رفت از این بحرانها (!) را دستور کار جلسهی خود قرار دادند و این گونه بود که فرمان رسمی آغاز پروژهی «نفی دیگران و نقد وضعیت موجود» صادر گردید. حتی این دو پا را فراتر گذاشته و اقدام به طرح تعداد کثیری کلیدواژه جهت استفاده در این پروژه کردند.
«مشکلات شدید اقتصادی، معیشتی، افزایش شدید اختلاف طبقاتی و بیعدالتیهای اقتصادی و اجتماعی، توسعه و رشد فراوان رانتخواری و عدم رعایت نظام شایستهسالاری، افزایش شدید بیکاری و عدم توسعه و پیشرفت واقعی در سالهای اخیر علیرغم درآمد سرشار حاصل از افزایش شدید قیمت نفت و ...» از جمله کلید واژههایی بود که در این جلسه ابلاغ شد.
چرا نظام میتواند اصلاحطلبان را نادیده بگیرد؟!
اصلاحطلبان با طرح دو استدلال (بخوانید توجیه) معتقدند نظام نمیتواند از آنها چشمپوشی کند و به آنها نیاز دارد، استدلال اول اینکه اصلاحطلبان دارای یک بدنهی اجتماعی ریشهدار در انقلاب اسلامی هستند و نظام نمیتواند از آنها چشمپوشی کند و در استدلالی دیگر ضمن در نظر گرفتن این پیشفرض که نظام در حال حاضر برای ادارهی امور کشور با مشکل مواجه است و در وضعیت بحرانی قرار دارد، میگویند نظام به تخصص ما برای ادارهی امور کشور نیاز دارد.
با طرح کردن این دو استدلال آنها نه تنها خود را مدیون نظام نمیدانند بلکه نظام را نیازمند خودشان معرفی میکنند. تنها مسئلهای که امروز اصلاحات لازم است به آن بیندیشد، «عذرخواهی از نظام و مردم» و «تعریف دقیقی از آنچه که میخواهد باشد» باید باشد.
مردم از سال 84 تا کنون در انتخاباتها بارها دست رد به سینهی اصلاحطلبان زدهاند، نقطهی عطف این ماجرا را میتوان در انتخابات ریاستجمهوری دهم دید؛ از طرفی دیگر، پیشرفتهای علمی، اقتصادی ایران در سالهای اخیر غیرقابل انکار است و انکار آن دقیقاً خلاف اظهارنظر مقام معظم رهبری است. اما به راستی یک سؤال؛ با همهی تفاسیر، نظام نمیتواند از افرادی که مردم مدتهاست آنها را از صحنهی سیاسی کشور حذف کردهاند، چشمپوشی کند؟!
خواستههای اصلاحطلبان
خواستههای اصلاحطلبان
حدس زدن استراتژی هر جریان سیاسی داخل کشور برای انتخابات ریاست جمهوری 92 که یک سال تا آن زمان باقی است، کاری بسیار دشوار است زیرا افراد و جریانهای سیاسی داخل ایران ماهیت ثابتی ندارند و بیشتر خاصیت ژلاتینی دارند! با همهی این تفاسیر به نظر میرسد اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری دو سطح خواسته – حداکثری و حداقلی - برای خود متصور هستند:
سطح حداقلی
همانطور که گفته شد، اصلاحطلبان از مجرای انتخابات آینده درصدد بازگشت به نظاماند حتی اگر پیروز میدان نباشند، در این سطح فقط برای آنها مهم است که ناظر میدان رقابت نباشند. رقابت درون گفتمانی اصولگرایان در انتخابات مجلس نهم که در نهایت منجر به ایجاد اختلافنظرهایی میان آنها شد، یکی از نقاط علاقهمندی اصلاحطلبان است، در همین راستا اصلاحطلبان نمیخواهند رفتاری از خود نشان دهند که اصولگرایان در مقابل آنها متحد بشوند. به نظر میرسد اصلاحطلبان در این سطح پیروزیخود را در بازگشت به نظام، مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری 92 و در نهایت تعمیق شکاف میان گروههای اصولگرا میدانند.
برخی اصلاحطلبان معتقدند میتوانند در انتخابات ریاست جمهوری 92 نقش مشارکتی ایفا کنند و با سرمایهگذاری بر روی انتخاباتهای شورای شهر و برآورده کردن بخشی از خواستههای خود توسط کاندیدایی اصولگرا و بازسازی بدنهی اجتماعی و نخبگانی خود در انتخابات سال 96، نقش رقابتی داشته و پیروز میدان انتخابات ریاستجمهوری سال 96 باشند.
برخی اصلاحطلبان معتقدند میتوانند در انتخابات ریاست جمهوری 92 نقش مشارکتی ایفا کنند و با سرمایهگذاری بر روی انتخاباتهای شورای شهر و برآورده کردن بخشی از خواستههای خود توسط کاندیدایی اصولگرا و بازسازی بدنهی اجتماعی و نخبگانی خود، در انتخابات سال 96 نقش رقابتی داشته و پیروز میدان انتخابات ریاستجمهوری سال 96 باشند.
برخی متفکران اصلاحطلب حمایت از یک اصولگرای میانهرو را به صلاح حال این روزهای اصلاحطلبان میدانند، آنها معتقدند اصل برای اصلاحطلبان باید برآورده شدن خواستههای آنها باشد، حال این خواسته توسط یک اصلاحطلب برآورده شود، خواه توسط یک اصولگرا!
یکی از دلایل مطرح شدن این ایده از سوی متفکران، میزان قرابتهای فکری جریان اصلاحطلب با جریان فعلی دولت در برخی زمینههای فرهنگی و سیاسی است. آنها معتقدند در دولتهای نهم و دهم به خصوص در بعد فرهنگی آنها به خواستهی خود نزدیک شدهاند و اعتقاد دارند شاید یک اصلاحطلب نمیتوانست تمامی این خواستهها را با هم و آن هم تا این حد، پیش ببرد.
سطح حداکثری
اما در سطح حداکثری - که به نظر میرسد استراتژی اصلی و فعلی آنها خواهد بود - اصلاحطلبان خواستار رقابت به جای مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری 92 هستند. آنها معتقدند ضمن بازگشت به نظام بدون عذرخواهی، میتوانند در جهت تعمیق شکاف بین اصولگرایان تا مرز انشقاق آنها گام بردارند و میتوانند پیروز انتخابات ریاستجمهوری 92 باشند. شاید در نگاه اول همان میانتیتر «خواستهیحداکثری» برازندهی مطلب بیان شده باشد اما در کنار هم قرار دادن چند استراتژی ساده نشان میدهد این مسئله خیلی هم دور از انتظار نخواهد بود.
به نظر نگارنده، هدف اصلی اصلاحطلبان معرفی یک کاندیدای اختصاصی است، همانطور که اشاره شد آنها زود هنگام نمیتوانند کاندیدایی اختصاصی معرفی کنند زیرا اصولگرایان برضد آن متحد خواهند شد. در این راستا آنها طرح دولت وحدت ملی را مطرح میکنند که با این طرح دو هدف برای آنها محقق خواهد شد.
اول آنکه، اتحاد بین اصولگرایان نه تنها شکل نمیگیرد بلکه شکاف ایجاد شده بین اصولگرایان وارد فاز جدیدی میشود و به نوعی انشقاق بین آنها تبدیل خواهد شد.
دیگر آنکه، با پیگیری این طرح آنها میتوانند افکار عمومی را متوجه بازیها و عملیاتهای روانی خود کنند و توجهها را از استراتژی اصلی خود – معرفی کاندیدایی اختصاصی – به سمت دیگری ببرند.
معمای جریان انحرافی
شاید کمتر کسی برای جریان انحرافی نقشی تعیین کننده در انتخابات ریاستجمهوری 92 متصور باشد و به طور حتم کمتر کسی احتمال برد اصلاحطلبان در این انتخابات را میدهد اما اگر نقش کاندیدای احتمالی جریان انحرافی در ریزش رأی اصولگرایان را در کنار تلاش هر چه بیشتر اصلاحطلبان برای عمیق کردن شکاف میان اصولگرایان ببینیم این امر خیلی دور از تصور نخواهد بود. شاید جریان انحرافی گزینهی مناسبی برای ائتلاف با اصلاحطلبان نباشد اما میتواند گزینهای تأثیرگذار در رأی نیاوردن دیگر گروههای شرکت کننده بهشمار آید، پایین آوردن رأی اصولگرایان و سوزاندن بخشی از رأی آنها در انتخابات ریاستجمهوری 92 میتواند یکی از خواستههای جدّی اصلاحطلبان باشد.
دربارهی اینکه آیا پیوند و هماهنگی بین دو جریان انحرافی و اصلاحطلبی شکل میگیرد یا خیر نمیشود از قبل پیشبینی کرد، زیرا لیدرهای جریان انحرافی نشان دادهاند قابل پیشبینی نیستند اما در اینکه جریان انحرافی در انتخابات آینده نقشی ایفا خواهد کرد و به دنبال انتقامجویی از برخی گروههای اصولگراست شکی نیست.(*)
پینوشت:
[1]. سایت روزنامه ایران - سخنان منتشر نشده محمود احمدی نژاد در دیدار با نمایندگان منتخب مجلس نهم – هفته اول خرداد 91
*پیمان فراهانی؛ عضو هیئت تحریریهی سایت برهان/انتهای متن
ارسال توسط چریک دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد
آخرین مطالب