تاریخ : پنج شنبه 90/6/24
دوباره جمعه شدو جماعتی ندای ندبه سر میدهند و
باز صبح روشن ما در آمدن تو خود را در غروب غم انگیز باخت
تو خود بگو چند جمعه دیگر باید به انتظار نشست
و طرواتم کم کم رو به فرسودگی می رود و چه جوانهای شادابی
که در ره انتظار تو پیر شدند و چه پیر ها که اسیر شدند در خاک .
و وقوعش نه بلکه تصور رقم خوردن چنین سرنوشتی را برای خودم
چه زجرآور تصویر میکنم
پس کی می آئی ؟ همه منتظرند
اما نه کمی که به خیابانها دقت میکنم میبینم عده ای وارث خوبی برای
ارث مادرت نبودند بلکه اخس از آن به آرمان مادرت و آن چیزی که در
راه آن جنگید و شهید شد هجوم برده اند
دیگران را نمیدانم . اما خودم منتظر خوبی نبودم ولی برای فرج دعا میکنم
چرا که فرجم در فرجت مقدر است.
ارسال توسط چریک دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد
آخرین مطالب